من از تو و فیلم احمقانه ات متنفرم ... پانچ مست!

Million Dollar Baby، The Rocky Anthology، Cinderella Man، و The Simple Life 2 همگی در طول آموزش بوکس B. Alan از راه می رسند!

(اوه...آیا بی آلن پایان (اشاره، اشاره) را به یک فیلم پرفروش دیگر داد؟ چه دوشی!)

مست.

فیلم PictureFoxy Boxing! چرا باید اینقدر دختر بچه باشی؟

نمیدونم. بوکس فاکسی. بوکس فنری. بوکس بالشی در اتاق وایپر با روسای جمهور ایالات متحده در میانه راه مربای شامپاین الهام گرفته از کوری لی. سنگین وزن. میان وزن. سبک وزن. چمپ.

آخرین سنگ نوشته را بردارید و آن را در سنگ قبرم بکوبید، سپس مرا در ویرجینیا سیتی پشت سالن سطل خون دفن کنید. دستان بیش از حد مشتاق آماده هستند که این کلمه را عمیقاً به زبان بیاورند. حواس مشتاق است، احساس نیاز و نیاز به خونم را حس می کنم. فقط مرا روی آن بوم چسبناک بخوابان و مداحی هایی را به ادای احترام محبت آمیز تف کن. تمام کلمات محبت آمیز خود را برای پرکردگی های طلایی که ممکن است بتوانید از دندان های من بیرون بیاورید ذخیره کنید. بعد از نمایش. من مطمئن هستم که آنها برای شما نوعی گیره پوکر شفاف یا هر قطعه سوغاتی ارزان قیمتی که می توانید در آنجا، در نوادا پیدا کنید، می خرند. در مورد عقربی که در پلاستیک قالب گرفته شده است چطور؟ برایم مهم نیست که چه چیزی به دست می آوری. فقط امیدوارم آن تی شرت شش دلاری موستانگ رنچ را به افتخار من بپوشی. صادقانه.

فیلم The Bucket of Blood Saloon!

درسته. من به چالش کشیده شده ام به دعوا از نوع ناک داون، کشش بیرون. این یک تنوع از زیبایی شناسی است، و نمی تواند در زمانی غریبه باشد. لحظه های عظمت تمایل دارند خود را در اعماق استخوان های بد شما حبس کنند. ناگهان و بدون اخطار، خداوند شما را به سمتی هدایت می کند که نمی دانستید قرار است بروید.

من مطلقاً هیچ چیز در مورد بوکس نمی دانم. من هیچ وقت زیاد اهل ورزش نبودم و از تماشای فوتبال متنفرم. اگر شما دوست عزیز کمتر از پنج روز پیش به طور ناگهانی مانند یک رویا برای من ظاهر شده بودید، یک جفت بلیط لیکرز و قول قرار ملاقات با (توضیحاً به دلایل قراردادی حذف شده) در دست چپ و یک بروس ویلیس. اکشن «آرماگدون» در دیگری، از من می‌خواهد یکی را انتخاب کنم... حدس بزنید، من از اعتراف آن خجالت نمی‌کشم. ویلیس را انتخاب می‌کردم و پنج روز آینده را پشت کاناپه سپری می‌کردم، و با عروسک کیم بیسینجر که از مدل قدیمی رزین کری فیشر در سال 1979 ساخته بودم، قسمت‌های بهتر فیلم ملاقات کور را بازی می‌کردم.

فیلم PictureBruce Willis در پلاستیک جاودانه شد! اما پنج روز پیش بود. سپس سی سی، این نیش ترسناک یک فرد، آمد و پرسید که آیا می تواند به صورت من مشت بزند. من انجام دادم

وای خدا چیکار کرده بودم من با یک مسابقه بوکس موافقت کردم. در یک حلقه. در مقابل یک جک دیوانه که می توانست با یک ضربه محکم و سکته مغزی مرا بکشد. مرگ ناگهانی خواهد بود اگرچه، من اعتراف می کنم، آن مرد به نوعی کند است. من فکر می کنم او از فرم خارج شده است (این الان دارم او را مسخره می کنم؛ آیا پیش بینی را حس می کنید؟). با این حال، من با مشت شرور او همتا نیستم. من چاق و ضعیف هستم. در سه سال گذشته بیشتر از دو بلوک پیاده روی نکرده ام. و برای تکمیل آن، من معادل کلاببر لانگ خواهم بود. من آپولو کرید خواهم بود. بله، مردم از کیلومترها دورتر می آیند، شاید حتی از کشورهای دیگر، تا روش های بی عذرخواهی من را هو کنند. و ببین که به الاغم لگد می زنند. سی سی راکی ​​بالبوآ این مبارزه است. او قهرمان است و من شرور. تقصیر من است. من خودم را طوری تنظیم کردم که شکست بخورم.

آره خودم هم دوباره این کار را کردم.

فیلم PictureKnockout!

مسیح روی ترقه! من هرگز برای تماشای مایک تایسون در HBO عجله به خانه یکی از دوستانم نرفتم. تاب خوردن یک مشت دستکش قبلاً هرگز مرا هیجان زده نکرده بود. واقعا نمیدونستم چیکار کنم بنابراین، من آنجا نشستم و فکر کردم. هوم؟ می توانستم از یک سرگرمی استفاده کنم. من مشت زدن را دوست دارم.

نه، آن را بزن

من مشت زدن را دوست دارم. سخت. چیزها دیوارها. مشت من آهنی است و هرگز در مسابقات کشتی بازو شکست نخورده ام. پانچ بهترین دوست من است. یک دوست. تنها چیزی که می خواست من را در نیمه های شب دوست داشته باشد. دخترها و بوسه ها. اگر به نحوی خودم را از این گودال نفرت از خود بیرون می‌کشیدم و موفق می‌شدم یک دوست دختر صادق واقعی به ارمغان بیاورم، و او تصمیم بگیرد برای تعطیلات یک پروانه برود، نمی‌خواهم آن لب‌ها روی گونه‌ام باشد. نسیم بافت نرم گذشته از پوست اغلب آواز می خواند، اما هرگز به اطراف نمی چسبد. این احساس در عرض یک ساعت از بین می‌رود (مگر اینکه او مستعد خوردن خاک باشد). این نوع عشق هیچ نشانی از خود باقی نمی گذارد. ترجیح میدم مشت محکمی به پشتم یا بازوم یا چشمم بزنه چون (اینو قبلا گفته بودم و بازم میگم خدا لعنت کنه) کبودی بیشتر از یک بغل طول میکشه یا یک بوسه...

فیلم PictureLove Bruise! اما به این مزخرفات اهمیت نده. من به دردسر افتادم. تنها یک کار برای من وجود داشت. به سمت کتاب زرد گلندیل/بربانک رفتم که یک سال و نیم روی زمین من نشسته بود، باز نشده بود و صفحاتش را ورق می زد. مبارزه کردن. نه هیچی اونجا مشت. قبل از اینکه متوجه شوم که احمقانه است، نیمه راه را از طریق بخش لوله کشی طی کردم. من وقتم را می خواستم. من انجام دادم فیلم PictureManch زدن را بیاموزید! چرا؟ برای چی ازش استفاده میکنی دیوونه؟ هفته گذشته پنج بار در میله گلوله خوردی. شما

بنابراین، من رفتم. شیرین عالی. اوه، جک. من قرار است بوکسور شوم و هیچ ایده ای نداشتم. اکنون، ممکن است از خود بپرسید، از آنجایی که من هنوز این اطلاعات را فاش نکرده‌ام، چرا سی‌سی می‌خواهد به صورت من مشت بزند و سپس در وهله اول مرا به مسابقه بوکس دعوت کند؟ خوب، چون حقیقت دارد. من یک دیوونه هستم 'یکی لطفاً من را ببخشد، قبل از اینکه این موضوع از کنترل خارج شود... اوه، قبلاً چنین شده است، پس مهم نیست.' این دعای شبانه من با خداست، اما شک دارم که گوش کند.

ببینید، در ماه اوت، من به این مهمانی Bouncy Boxing در Comedy K-Hole دعوت شدم. توسط یک گروه شگفت انگیز از افراد. من همه آنها را دوست دارم، و فکر می کنم آنها بهترین چیز از زمان ذرت شیرین روی پیتزا هستند. من به خصوص پدرو را دوست دارم. او یک بچه ناز است. و یکی را که آنها Shizzlebaum یا برخی از این گونه sh*t می نامند. کوسه نهنگ، مادر پرخطر؟ او 'عالی' است. مورد علاقه من. صادقانه.

فیلم The Bounce House Ring! خب، برای کوتاه کردن یک داستان طولانی، آنها دعواهای منظمی را در داخل این خانه جهشی حلقه‌ای شکل در حیاط خلوت داشتند. من در ابتدا قرار بود فقط یک مبارزه تدارکاتی قبل از بازی مقابل اوشن آف لی (که من فیلم PictureFatty Hatepunch

کافی است بگویم، من همانجا نشستم و آن آبجو را در دست گرفتم و به فکر جایگزین بودم. Fatty Hatepunch vs The Limey (با نام مستعار Oceans) یک مسابقه سرگرم کننده و بدون حادثه خواهد بود. منظره ای برای وفادارانی که در کنار بشکه ایستاده اند، از کلمات غافلند و منتظر چیزی اندکی هیجان انگیز برای تماشا هستند. اما Fatty Hatepunch در مقابل CC؟ آن مبارزه در سرزمین مگا-سوررئال بود. خیلی مطمئن نبودم که ایده خوبی است. شاید فقط داخل آن شناور استخر پف کرده می خزیم و دراز می کشیدم. مبارزه را پس از چند تا آپرکات سریع به فک پرتاب کنید. بگذارید افراد خوب در کمدی کی هول به چیزی که برای آن آمده اند برسند...

عکس فیلم علیرغم آنچه برخی افراد فکر می کنند،

این B. Alan Orange نیست! اما این بدان معناست که Bud Lite شروع به روشن کردن من کرده است. اسمش را بگذار هجدهمین جام. ناگفته نماند که من یک جعبه کامل Miller High Light 8 را قبل از رسیدنمان نوشیده بودم (چون، در اکو پارک، ما 40s نمی نوشیم، ما 8s می نوشیم). و دو تا گینس و چند گلوله مشروب سخت. موضوع این است که من به طور منظم سوجو می نوشم، بنابراین این مقدار مصرف واقعاً حواس من را تغییر نمی دهد. تا آن جام هجدهم. شروع کردم به فحش دادن در سطحی که فقط لی می توانست بشنود، 'فکر می کند او کیست؟' سی سی؟ آن پسر یک مادر است. به او فک کن احمق.

ماسک Fatty Hatepunch را از جیب پشتم بیرون آوردم. به آن خیره شدم. حالا می دانستم که داک اوک و دکتر دووم چه احساسی دارند. مقدر به شکست است، اما ارزش تلاش در تلاش را دارد. سرنوشت من، نشستن روی آن صندلی، تبدیل شدن به شخصیت بد مرد بد شد. یک دشمن ضربه پذیر باهاش ​​باحال بودم سپس من به نشستن در آنجا ادامه دادم و به فکر کردن پرداختم. مثل یک خیلی از شرورهای فوق العاده در زمان ما، من از خودم و آبجوم جلو افتادم. من تصمیم نامناسبی گرفتم که در واقع می توانم قهرمان را شکست دهم. اعتماد به نفس من ناگهان به ارتفاعات دست نیافتنی رسید ...

لی به کارت اشاره کرد. من در صف بعدی بودم می دانستم باید چه کار کنم. یک Bud Lite و World Domination دیگر مال من خواهد بود. به سمت بشکه رفتم. سه تا از داغ‌ترین عوضی‌هایی که تا به حال دیده‌ام آنجا ایستاده‌اند و شیر آب را غرق می‌کنند. دهنم به هیچ وجه خوب نبود. من شروع به ناسزا گفتن کردم و آنها را 'احمق' صدا زدم. و تند تند. و 'ساختگی.' چون فکر می‌کنم تماشای واکنش‌های مردم به بی‌حساسیت ذاتی من خنده‌دار است (واقعا، اجازه دهید با آن روبرو شویم، من به سادگی دوستان جدیدی نمی‌خواهم؛ و این دختران ورزشگاهی پر از هواداران تشویق کننده از لیگ من بودند). این یارو سیاه پوست قدم می زند جک مادر ضخیم است. یک سیلی نرم به ساعد می زنم و برای یک دهه کبود می شوم. او به من گفت که روی Deadwood کار کرده است. من اهمیتی نمی دهم! من از آن نمایش هولناک متنفرم!

با تعجب به من نگاه کرد. دخترها فکر می کردند که این یک جور خنده دار است. او با کمال صداقت از من پرسید: آیا در آن برنامه بازی می کنی؟ مطمئناً من را به یاد کسی می اندازی که این کار را می کند.

'نه، من در آن برنامه نیستم!'

فیلم PictureB. آلن

نه! این اوروود است. شرمندگی خشمگین شد و آماده بود که مثل مار سر مسی روی من بچرخد. هر چند دخترها ماندند. که عجیب بود من در یک جهان جایگزین بدبخت بودم. یکی از کوزه ها، بلوند سکسی با کلاه گاوچران، به سمت یخچال برگشت و یک بطری سرد یخی از Smirnoff Citrus Twist را از درون یخ زده اش بیرون کشید. یام هر کدام جرعه ای نوشیدند. سپس دختر گاوچران یک فنجان بشکه پلاستیکی را روی میله کوبید. او آن را لعنتی نزدیک به بالا پر کرد. من آنقدر احمقانه گیج شده بودم که نمی دیدم یک شوخی بی رحمانه با من بازی می شود. اینجا، جرک. من به شما جرات می کنم که آن را بنوشید.

مشکلی نیست ها آن مکنده را به عقب انداختم و هفت اونس ودکا را در سه پرستو فرو کردم. چه پونی نمایشی این حدود شش و نیم شوت برای کسانی است که شمارش می کنند. 'هتپانچ چرب!' به رینگ فراخوانده شد. زمان یخ زد من از لحظه ای که آن کس ها را ترک کردم تا لحظه ای که در آن خانه جهشی بودم سیاه شدم. بخش عظیمی از زمان گم شده است و رویدادهای پس از آن مه آلود است.

ناک اوت بوکس Picture Pillow! یادم می‌آید که لاستیک بافت توالت روی صورتم قرار گرفته بود. عرق و لقمه بوی بد دهان مدام به بینی من فشار می آورد. سوراخ های چشم خیلی از هم جدا شده بودند. من نتوانستم

از جایی یک لیوان آب گرفتم. فکر کردم دارم ازش می دزدم. ایده شرور شکست خورده در ذهن من حکمفرما بود. من آن هدیه ارزشمند مایع خنک کننده را گرفتم، سپس به کنار حلقه برگشتم، نان تست بلند کردم و بر سر جمعیتی که نگاه می کردند فریاد زدم: 'از همه شما متنفرم!'

شوخی بود. آنها آن را دریافت نکردند. دوباره سیاه شدم یه جورایی با چشمای بیهوش خودمو به بوته ای جلوی خونه رساندم. بدن من نسبت به آن ده لحظه طاقت‌فرسا ورزش واکنش بدی نشان داد و روده با وحشت زیاد خود را تخلیه کرد. Sh*t از من بیرون آمد که یک هفته بود ندیده بودم. مطمئناً روحم را هشیار کرد به جز چند فصل منتخب که در مغز قفل شده بودند، نمی توانستم کاملاً به یاد بیاورم چه اتفاقی افتاده است. با لبخند به مهمانی برگشتم. حال تصور کنید مرد عنکبوتی پس از یک درگیری ویرانگر شهر، گرین گابلین را شکست دهد، سپس نورمن آزبورن برای جشن به افتخار اسپایدی حاضر می شود و آماده است که با هم مخلوط شود و بنوشد. بله، این همان استقبالی است که من داشتم. آن رزمناوها از عادت دادن من به جامعه کوچکشان خودداری کردند. من به عنوان یک طرد شده طرد شدم. اوه، خوب Oceans of Lee هنوز هم می خواست با من معاشرت کند. در مجموع، من واقعاً اوقات بدی نداشتم.

برش به: پنج ماه بعد. من در یک باشگاه هستم و سعی می کنم بیش از 4 حرکت فشاری را بدون کوبیدن و فرو ریختن انجام دهم. در حال حاضر کار غیرممکن به نظر می رسد. من نمی دانم که آیا این برای اکثر سوپر شرورها چگونه است؟ بازنشسته می شوند. قهرمان مخفیانه آنها را صدا می کند: 'بیا، رفیق. من حوصله ام سر رفته است، کاری برای انجام دادن ندارم. آنها مرد بد را ترغیب می کنند که به دعوای دیگری برگردد، حتی اگر او نمی خواهد برود. همین الان من هستم من نمی خواهم بروم. اما ناچارم. این وظیفه قانون شکن است که قهرمان مرد را تبدیل به چیزی جذاب و زیبا کند. باشه، خوبه. من نقش خودم را بازی می کنم اما لعنت به همه شما مادران ف*کرهایی که می خواهید ببینید من دو نیم شده روی تشک می زنم. من اینطوری پایین نمیروم این بار، من ضعیف هستم. و من تمام پانزده دور را می روم...

شاید.

هفته گذشته، بعد از پنجاه خم شدن تا عمق زانو نتوانستم راه بروم. از پله‌ها افتادم و هنوز از درد گریه می‌کنم وقتی باید از جلوی در آپارتمانم تا ماشین پیاده‌روی کنم. که تنها چند قدم با آن فاصله دارد. این تجارت ورزشی برای سگ ها است. بعد از دو روز تمرین که عمدتاً شامل بیرون آوردن عضلات آتروفی شده ام از دوران بازنشستگی بود، به فکر انداختم. اگر من فقط در آپارتمان جعبه کفشم پنهان می شدم، هیچ کس تفاوت را نمی دانست. به هر حال هیچ یک از دوستان من به استثنای (حذف شده به دلایل قراردادی)، نمی دانند من کجا زندگی می کنم. و من شک دارم که او حتی به یاد داشته باشد که چگونه به اینجا برسد.

اما آن هجوم آدرنالین آموزش: باعث می شود کره چشم من خیلی خوب بسوزد.

فیلم PictureRocky Anthology! دو تمرین هسته نرم، نوعی از ورزش که یک نوزاد می تواند انجام دهد، و من از بین رفتم. تمام بدنم درد گرفته بود. مشت زدن. یا اینطور فکر می کردم. وقتی به خانه رسیدم، بسته ای را دیدم که منتظرم بود. گلچین جدید راکی. روی DVD شانس چقدر بود؟ انگار خدا مرا بوسه دیجیتالی زد و بعد چشمکی زد. برو پسر گرسنه شوید چشم ببر را پیدا کن او را مرده بزن، کلاببر لنگ. الهام خود را پیدا کنید!

من قبلا راکی ​​را تماشا نکرده بودم. همیشه. به یاد دارم که در کودکی قسمت سوم را در تئاتر با والدینم دیدم، اما هرگز برایم جالب نبود. و من تکه‌هایی از قسمت پنجم را در Showtime دیدم، اما واقعاً اهمیت آنچه را که در حال وقوع بود درک نکردم. احتمال اینکه این مجموعه در میانه تمرینات بوکس من ظاهر شود چقدر است؟ غیرقابل عبور منظورم این است که کمتر از دو سال پیش، MGM، همان چیزی که قرار بود، مجموعه قطعی راکی ​​را روی DVD منتشر کرد. چرا دوباره؟ مجموعه اول دارای ویژگی های خاصی بود. این جعبه جدید لاغر و بد است، مثل اینکه چند هفته دیگر خواهم شد. یک مبارز واقعی؛ تمام فضای بیت اضافی آن برای استفاده از تصویر دیجیتالی مجدد استفاده شده است. من در ابتدا نسخه ویژه Rocky I را زمانی که در 24 آوریل 2001 منتشر شد خریدم.

فیلم PictureRocky! خسته و با خلبان خودکار، اولین فیلم برنده اسکار را در پخش کننده همه کاره خود پرتاب کردم. من انجام می دهم

اوه، و آن مبارزه اقلیمی فوق العاده دیدنی است. به معنای واقعی کلمه مرا از صندلی مرده ام بلند کرد. مطمئناً من از قبل نتیجه را به خوبی می دانستم. قبلاً میلیون ها بار شنیده بودم که راکی ​​مسابقه عنوان قهرمانی را به آپولو باخت، واقعیتی که آن را به یکی از منحصر به فردترین و جذاب ترین فیلم های ورزشی تاریخ تبدیل می کند. فیلمی در مورد دستیابی به شکوه و جلال شخصی در مورد افراد مستضعف همان چیزی است که من به آن نیاز داشتم. به من بگو که نمی‌خواهی بعد از جمع‌آوری امتیازهای پایانی، دست به تکه‌های گوشت بزنی.

چیزی که بیشتر از همه در مورد این قطعه مرا تحت تأثیر قرار داد این بود که ساختار آن چقدر شبیه به مرد عنکبوتی و مرد عنکبوتی 2 است. این واقعاً داستانی در مورد بوکس نیست. اول از همه به روابط مربوط می شود. همانطور که پیتر پارکر در فریم های آغازین شاهکار سام ریمی گفت: «در مورد یک دختر است». بهترین کاری که در سال گذشته انجام داده ام این است که بنشینم و Rocky I را تماشا کنم. از DVD Gods تشکر می کنم که آن را به خانه من فرستادند. کل دیدگاه من نسبت به تمرین تغییر کرده است. روز بعد که روی زمین آن ورزشگاه نشسته بودم، حتی توج را شگفت زده کردم. آره عرق ریختم او بسیار تحت تأثیر قرار گرفت. او به من اجازه داد به کیسه سرعت بکوبم. این اولین قدم من به دنیای بزرگتر بود. مراقب باش؛ مرد بد فقط ممکن است در صدر باشد! Fatty Hatepunch ممکن است روزی بر جهان حکومت کند!

(ایستگاه یخ)...زینگه!

فیلم عکس مشت زدن به لاشه گاو! بعداً همان شب، برای تماشای دومین فیلم در گلچین راکی ​​به خانه رفتم. این دنباله توسط استالونه کارگردانی شد، همانطور که دو قسمت بعدی این مجموعه (او هر پنج آنها را نوشت). اولین راکی ​​استفاده از مونتاژ را دوباره برقرار کرد و آن را به یک عنصر اصلی اکشن تبدیل کرد. در اینجا، مونتاژ آموزشی به حد خود رسیده است. به طور مداوم کلیپ هایی از فصل ابتدایی قبلی به ما نشان داده می شود. در سال 1979، زمانی که این ساخته شد، VCR، VHS و نوارهای بتا

Rocky II توسعه تم اصلی است. شکوفایی روابط همچنان مهمتر از ورزش مورد نیاز است. بوکس به عنوان یک دستمزد زندگی می آید. وسیله ای برای کسب درآمد. درست مانند اولین حرکت، ما فقط یک مبارزه واقعی داریم. که در پایان می آید و 30 دقیقه سالم به پایان می رسد. آنچه ما بین سیلوستر استالونه، تالیا شایر، برت یانگ و برگس مردیت دیده‌ایم، چیزی است که باعث می‌شود این مسابقه اقلیمی ارزش طلایی داشته باشد. ما می خواهیم پیروزی راکی ​​را ببینیم. او باید برنده شود. و رقص موفق شد سالی پر از شادی های الهام بخش را از اعماق ریه های من که زنگ زده بود بپیچد. مبارزه راکی ​​با آپولو کرید این بار از هر نظر بزرگتر است. نزاع تنومند آنها هزار بار بیشتر از هر چیزی که در سه گانه ماتریکس دیده می شود الهام گرفته شده است. به معنای واقعی کلمه من را روی لبه بالشتک کاناپه‌ام قرار داد، و مرا تشویق کرد که روز بعد در زمین ورزشگاه آکادمی مبارزه‌ای کپک‌زده، بازیم را بیشتر کنم.

همان شب، صندوق پستی خود را باز کردم تا کارت غربالگری را پیدا کنم.

فیلم PictureClint!Clint.

ایستوود عالیه او بازیگر مورد علاقه من است، به غیر از گودزیلا، و من نمی دانستم که او فیلم دیگری می سازد. این یک راز بود. او آن را از من نگه می داشت. حدس می زنم. وقتی فهمیدم که آن هم مربوط به ورزش بوکس است، مجذوب شدم. واقعاً باید نشانه ای از بهشت ​​باشد. شاید چاله های جهنم؟ باید یکی از این دوتا باشه این باید باشد... واقعاً هیچ توضیح دیگری وجود ندارد...

درست قبل از رانندگی به Arclight برای تماشا عزیزم میلیون دلاری ، من رژیم پیست خود را شروع کردم. 2 دور در روز، اضافه کردن یک دور اضافی در هر هفته. تا زمانی که صندلی خود را پیدا کردم، خسته، نفسم بند آمده بود و آماده بودم که دوباره الهام بگیرم. واقعاً نمی دانستم از کلینت چه انتظاری داشته باشم. حتی تریلر هم ندیده بودم می دانستم که هیلاری سوانک در نقش یک بوکسور زن نقش می بندد و افکار دختربازی در سرم می رقصید.

خوب، همانطور که می دانید، فیلم از روزی که برای اولین بار آن را دیدم، باز شده است. منتقدان به طور دسته جمعی به این نکته اشاره کرده اند: «این یک فیلم بوکس نیست». این همان چیزی است که من در مورد راکی ​​گفتم. آنها همچنان این موضع موضوعی آشکار را به روش من فریاد می زنند. من منحرف شدم. این رای مردمی است و من پیچیدگی های پدر و دختر را بیش از آنچه که شما هرگز نمی دانید درک می کنم. اما من فکر می کنم و معتقدم که این یک فیلم 'بوکسی' است. یکی عالیه اتفاقاً با چیزی بسیار گسترده تر و عمیق تر از هنر تاب دادن مشت سر و کار دارد.

منظورم این است که بی خیال. صحنه های دعوای دختر به دختر در این جانور غول پیکر فوق العاده است. ضربه سریع و ناک اوت سه گانه ای که سوانک در رینگ ارائه می دهد، به عنوان برخی از بهترین رقص گربه ها که تا به حال در فیلم ثبت شده است، ارائه می شود. خون را به قلبم پمپاژ کردند. تا یک نقطه. من هیچ وقت ندیدم که آخرش می آید. گویی در حال گذراندن روزهای جهنمی در دیزنی‌لند بودم، و سپس گاری جلویی از ریل‌ها جدا شد و به صورتم کوبید. کشتن من در اثر ضربه (اگر هنوز فیلم را ندیده اید، ممکن است بخواهید خواندن را متوقف کنید). چیزی را که در فیلم تماشا می کردم باور نمی کردم. ویرانی عمیقاً در پوست عرق کرده ام جاری شد. من صادقانه فکر می کردم که احساس می کنم خوابم می آید و یک جور کابوس عجیب و غریب و وحشتناک می بینم.

فیلم PictureSwinger! من مدام سر خودم فریاد می زدم که بیدار شوم، اما بعد فیلم تمام شد و زندگی من ادامه داشت. صحنه ای که ایستوود آن چهارپایه را دوباره در رینگ قرار می دهد در حافظه من نقش بسته است. من آن را بارها و بارها تکرار می کنم. تا آن زمان بسیاری از هوو هاوهای بصری ساخته شده بود. کلینت را می بینیم که مدام هیلاری را می کشد و می گذارد

به سمت خانه رفتم، بالای ران‌هایم از تمرینات مجدد می‌لرزید. نمی‌توانستم عمل سوم فیلم را از مغزم تکان دهم. 'خدایا، اگر در طول مبارزه من با سی سی اتفاقی بیفتد، چه؟ اگر گردنم را هم بشکنم چه؟ من احتمالاً می خواهم زبانم را بجوم. درست مثل هیلاری سوانک. به نظر می رسد تنها راه واقعی برای رفتن است. من صادقانه پیام کلی Million Dollar Breezy را دوست دارم. خیلی عالی در صحنه قبلی خلاصه شده است. فکر می کنم خیلی ها دلشان برایش تنگ شده است. ایستوود به قهرمان جوانش می گوید که تنها راه برای جلوگیری از خونریزی یک جراحت، آسیب رساندن دوباره به آن است. بوکسور جوان او با مشت به صورتش کوبیده شده است. پوست شکافته شده است. تراوش متوقف نخواهد شد قرمز از گونه مرد سیاه پوست می جوشد. داور قرار است مسابقه را اعلام کند. تنها راه برای جلوگیری از نشت پرفیوژن، و ادامه پیروزی در مسابقه، این است که حریف او را به خوبی مشت کند، درست در همان زخم باز، یک بار دیگر. شما به معنای واقعی کلمه می توانید وینیل بافت آن دستکش بوکس را روی صورت بچه بیچاره احساس کنید...

فیلم PictureMillion Dollar Breezy! این صحنه بیست و دومی، جایی که ایستوود به قهرمان جوانش توضیح می‌دهد که چرا باید با سر به سمت چرخشی که می‌آید راه برود، به طور خلاصه کل فیلم است. ایستوود صدمه دیده است. از نظر احساسی خونریزی روانی روح وجود دارد. او از دخترش بیگانه است. ما هرگز یاد نمی‌گیریم که چرا، اما می‌دانیم که او از گناه و درد غرق شده است. تنها راهی که او از جنون جان سالم به در می‌برد این است که هیلاری سوانک را به‌عنوان یک دختر جانشین بپذیرد. و معلوم می شود که بسیار وحشیانه است

این فیلم یک ریف جاز شاعرانه است که مانند یکی از بهترین مبادلات بداهه ایستوود اجرا می شود. یک فیلم واقعاً قابل توجه؛ به طور ناگهانی، پیروزی در این مسابقه بوکس آتی پس از پشت سر گذاشتن وزن سنگین آن چندان مهم به نظر نمی رسید. هرچند، این قبل از اینکه به خانه بروم و راکی ​​3 و 4 را تماشا کنم بود.

آره، مجبور شدم از کل آن جعبه بالا بروم! و باید به شما بگویم که ارزشش را داشت.

فیلم PictureClubber! Rocky I و II فیلم های واقعی هستند. ضخیم و جامد. و همتراز با {1}. کاملا. آن‌ها در طول، آن‌چه برخی از مردم فکر می‌کنند، در بهترین دهه فیلم ساخته شده‌اند. از سوی دیگر، 3 و 4، هر دو ساخته شده در دهه 80، ورودی های پاپ کورن هستند. گردش های سرگرم کننده ای که بسیاری از منتقدان علمی اغلب آنها را رد می کنند. علاقه مندان به راکی ​​به صراحت ادعا می کنند که به قسمت 3، Eye of the Tiger و Clubber Lang علاقه دارند. از بین تمام فیلم‌های موجود در گلچین، این مدخل بهترین صحنه مبارزه را دارد

شوخی نمی کنم. Rocky III، در حالی که این فیلم برای تماشاگران جذاب است، اما در قلب یک فیلم هنری است. ببینید Sly اینجا چه می کند. اولین پرولوگ 15 دقیقه ای به عنوان یک مونتاژ مستقیم ارائه می شود. این هرگز قبل و بعد از آن انجام نشده است. اینجا بود که استالونه واقعاً این تکنیک ویرایش رویایی را به شکل امروزی به روز کرد و دوباره کار کرد. بدون مشارکت او در شکل هنری، جری بروکهایمر و کارگردانان اصلی او حتی وجود نداشتند.

فیلم PictureRocky Pinball!

راکی سوم بیش از هر چیز درباره دوستی است. بله، یک بار دیگر، یک همبستگی انسانی مورد بررسی و تحکیم قرار می گیرد. در پایه اصلی فیلم این توافقنامه عشق و اعتماد قدرتمند است. و لبه تا به حال بسیار ظریف بریده می شود. همانطور که می دانید، میک پس از هل دادن توسط کلاببر لانگ می میرد. این کار قلب راکی ​​را نابود می کند. ما شاهد ستایش شدید بین دو فرد هستیم. رابطه پدر و پسری که به همان جزئیاتی است که رابطه پدر و دختری که در آن بررسی شد عزیزم میلیون دلاری . جز در اینجا، ما شاهد تسامح ظریفی بین ادیان هستیم که هرگز به طور کامل مورد بهره برداری قرار نمی گیرد. راکی که ایتالیایی است، یک کاتولیک است. ما اغلب او را می بینیم که به سمت پنجره کلیسای محلی می رود. و همیشه قبل از دعوا به نماز زانو می زند. مدیر او میکی یهودی است. ما این را می دانیم زیرا ستاره داوود روی قبر او وجود دارد. پیوند قوی آنها فراتر از مرزهای مذهبی است، و هنگام مطالعه سه فیلم اول، این کاملاً مشهود است. او، لبوفسکی بزرگ به دلیل رابطه بین والتر و یارو، برنده جایزه برای تحمل یهودی در فیلم (جایزه بار کوچبا) شد. من فکر می کنم Rocky 3 این جنبه را کمی سالم تر نشان می دهد. با این حال، ما هرگز در اینجا موضوع نرمش مذهبی را برحسب میراث راکی ​​مورد بحث قرار ندادیم. این واقعا شرم آور است.

از سوی دیگر، فیلم PictureDrago!Four با میهن‌پرستی راه راه، الگوی فکری بسیار محدودی را نشان می‌دهد. آی تی

او ممکن است برنده شود. اما برای بردن، او باید من را بکشد. و برای کشتن من، باید به همان اندازه که من دارم بالای سرم بایستد. و برای داشتن قلب به اندازه من، او باید حاضر به مردن باشد.

که تنگ است. اگرچه، تقریباً مونتاژ میانی Rocky IV را که طول دو آهنگ متال طول می کشد، جبران نمی کند. آره، پس از مرگ آپولو، راکی ​​سوار کوروتش می‌شود و به همه فیلم‌های گذشته فکر می‌کند. کلیپ هایی از هر لحظه از زندگی راکی ​​تا به امروز می بینیم. این یک نوع نابغه خنده‌دار است، و این یک صحنه طولانی موقعیت من را به عنوان یک طرفدار راکی ​​واقعی تثبیت کرد. لذت بردم چی بگم

فیلم PictureApollo! پس از تماشای پشت سر هم کل مجموعه، من

یکی از چیزهایی که در طول سریال راکی ​​می بینیم احترام شخصی بزرگ برای دوستان و خانواده است. در پایان راکی ​​سوم، آپولو و بالبوآ با هم دوست می شوند. دوستان خوب. بهترین دوستان دوستانی که برای هم خواهند مرد مدت زیادی نشستم و به این موضوع فکر کردم. مطمئناً مبارزه بین سی سی و من مانند پایان Rocky II خواهد بود. اما تنها نتیجه اجتناب ناپذیر این است که سی سی و فتی هاتپانچ قبل از آن سومین حمام خون وحشیانه با هم دوست می شوند. دوستان زمان خوب، حداقل. اما به نظر می رسد این مرد به طور طبیعی حیوانی است. یک چاک دهنده یک دزد...

آنقدر مطمئن نبودم که بتوانیم در جمع خوبی بنشینیم. و نسبت به یکدیگر دلسوز باشید. سپس یک معجزه کریسمس اتفاق افتاد. من در شب کریسمس به CC برخورد کردم. ما نوشیدنی را به اشتراک گذاشتیم. خندیدیم به این نتیجه رسیدم که او مرد بسیار خوبی است. او واقعاً همان راکی ​​بالبوآ در آپولو کرید من است. من زمانی را در آینده حس می کنم. واقعا اجتناب ناپذیر است اما در حال حاضر، در حالی که تمرینات جدی خود را ادامه می دهم، باید دشمنان اصلی خود باقی بمانیم. این راهی است که sh*t کار می کند. حتی با وجود اینکه من واقعاً در حال شکسته شدن هستم، پیش بینی می کنم که او برنده خواهد شد. چون او قهرمان است...

اما بعد از اینکه تمام مبارزات از بین رفت، می توانم تصور کنم که او را آموزش می دهم تا بهترین باشد. با هم شیزلبام و پدرو را نابود خواهیم کرد. و سپس، یا در رینگ می‌افتم و گردنم را در برابر بشکه‌ای که روی آن نشسته بودم می‌شکنم، یا در یک مسابقه نمایشگاهی در K-Hole توسط یک عراقی غول‌پیکر کوبیده می‌شوم.

سی سی برای دفاع از ناموس و نام Fatty Hatepunch باید در عراق بجنگد!

عالی میشه

فیلم PicturePunchable Wors! اما تا زمانی که همه اینها اتفاق بیفتد، من

یا، در این مورد، سوراخ چشمی یک روکش صندلی توالت استفاده شده. به نظر می رسد که هالیوود نیز راه من را طی می کند. آن‌ها قصد دارند با انتشار فیلم سینمایی «مرد سیندرلا» «رون هاوارد» در اواخر امسال به من الهام بخشند. من همین امروز تریلر را تماشا کردم و به نظر یک شاهکار دیگر بوکس است. اگرچه، یک بار دیگر، مطمئنم اکثر منتقدان ادعا خواهند کرد که واقعاً در مورد هنر بوکس نیست. آنها را کتک بزن، این مزخرف است. اعتراف می کنم؛ بسیار الهام بخش به نظر می رسد فکر می‌کنم تماشای آن را تا شب قبل از مبارزه بزرگ حفظ کنم. آره این کاری است که من انجام خواهم داد.

تا آن زمان، هر زمان که احساس کنم در حال زوال هستم، و می‌خواهم تسلیم شوم، Simple Life 2 را در دستگاه پخش DVD خود قرار می‌دهم. من از آن متنفرم و این باعث می شود که بخواهم به چیزها مشت بزنم. گاهی اوقات، وقتی سر تمرین هستم، فقط جلوی آن کیسه سرعت می ایستم و وانمود می کنم که یکی از چهره های آن دو عذاب است.

تپ، تپ، تپ...

من نمی توانم صبر کنم تا تابستان به اینجا برسم.

قبل از اینکه برم یک سوال دارم عزیزم میلیون دلاری ... چرا مورگان فریمن در حال خواندن آن کتاب کمیک است؟

نمیدونم.

برو ببین عزیزم میلیون دلاری . را بخر گلچین راکی . در صف منتظر بمانید مرد سیندرلا . مشت دی وی دی The Simple Life 2 هر بار که از Best Buy بازدید می کنید. حالا، اگر ببخشید، می‌روم تا ایستگاه اتوبوس پایین بیایم و سر پوستر «ویل اسمیت هیچ است» فریاد بزنم. و سپس چند دور در پشت فریزر گوشت بدوید...

می توانم بگویم که از آن فیلم لعنتی ویل اسمیت متنفر خواهم شد. با اشتیاق...

آره.

همچنین فراموش نکنید که بررسی کنید: راکی