ران هاوارد وقتی مرا پیدا کردی صحبت می کند [اختصاصی]
این فیلمساز برنده اسکار این فیلم کوتاه را برای Canon's Project Imagin8ion و کارگردان برایس دالاس هاوارد تولید می کند.

این فیلمساز برنده اسکار این فیلم کوتاه را برای Canon's Project Imagin8ion و کارگردان برایس دالاس هاوارد تولید می کند.
دوشنبه آخرین روز فیلمبرداری فیلم کوتاه آینده بود وقتی مرا پیدا کردی که توسط فیلمساز برنده اسکار تولید می شود ران هاوارد و به کارگردانی دخترش، بازیگر برایس دالاس هاوارد . این درام فراطبیعی نتیجه پروژه Canon's Project Imagin8ion است، مسابقه ای که توسط کاربر ایجاد شده و بیش از 96 هزار عکس از سراسر جهان جمع آوری کرده است. هشت عکس در دستههای مختلف انتخاب شدند و هر یک از آن هشت تصویر برنده برای الهام بخشیدن به یک داستان اصلی، با فیلمنامهای از برایس و شریک او، Dane Charbeneau.
وقتی مرا پیدا می کنی داستان دو خواهر را روایت می کند که زندگی بی دغدغه خود را در مزرعه ای می بینند که به دلیل از دست دادن ناگهانی مادرشان متلاشی شده است. لیزل، جوانتر و تخیلیتر از این دو دختر، به این فکر میافتد که یک سفینه فضایی در جنگل بیابد که آنها را به بهشت منتقل کند تا بتوانند با مادر درگذشتهشان متحد شوند. آئورورا، خواهر بزرگتر، که از یک گناه شخصی غرق شده است، نمی تواند در اعتقادات ساده لوحانه دختر جوان شریک شود. عقاید متضاد آنها منجر به شکافی می شود که همچنان در زندگی بزرگسالی آنها را آزار می دهد.
متناوب بین گذشته و حال، وقتی مرا مییابی افسانهای احساسی از دو نفر است که با تراژدی به روشهای بسیار متفاوت کنار میآیند، و آنچه برای یافتن صلح و آشتی در درون خود و کسانی که دوستشان داری لازم است. به هم رسیدیم ران هاوارد در وقفه فیلمبرداری دوشنبه شب ما در مورد فیلم کوتاه Canon Project Imagin8ion، فیلم کارگردانی آینده او گپ زدیم هجوم بردن ، و هر دو a را گرفت برج تاریک و یک توسعه دستگیر شده به روز رسانی.
گفتگوی ما اینجاست.
در مورد این پروژه چه چیزی می توانید به من بگویید؟ چند عکس نادیده گرفتی و بعد درباره آنها فیلم ساختی؟
ران هاوارد : بله، نتیجه همین است. این عکس ها از 96 هزار متقاضی در طول شش هفته گرفته شده است. عکسها هشت دسته داستانی مختلف را هدف قرار داده بودند، مانند حالت، شخصیت، رابطه، ناشناختهها، محیط، زمان... با الهام از آن دستهها، افراد عکسهای خود را ارسال کردند. این تعداد در هر دسته توسط افراد کانن به 35 کاهش یافت. مردم در اینترنت رای دادند. که انتخاب را به ده کاهش داد. از بین آن ده، یکی را انتخاب کردم. ایده این بود... با استفاده از عکس های انتخاب شده از هر یک از هشت دسته، کار این بود که آن را در یک فیلم کوتاه بسازیم. همین اتفاق افتاد. بسیار الهام بخش و جالب بود. من از تأثیر آن عکس ها در جهت گیری داستان شگفت زده شدم.
من عاشق دیدن عکس ها هستم، به خصوص از افرادی که نمی شناسم. من دوست دارم عکس های عجیب و غریب پیدا کنم، روی زمین یا در یک مغازه دستفروشی. زیرا شما داستانی را که منجر به آن تصویر شده است، نمی دانید. شما فقط چیزی را دارید که پیش روی شماست و واقعاً می توانید داستان خود را در مورد آن بسازید. آیا این جنبه از این پروژه بود که شما را به آن جذب کرد؟
ران هاوارد : این یک واکنش بسیار شخصی و احشایی است. این یک تمرین خلاقانه عالی است، به همین دلیل من می خواستم در آن شرکت کنم. اساساً ما تصمیم گرفتیم... وقتی میگویم ما، منظور من، دخترم برایس دالاس هاوارد است که کارگردانی آن را بر عهده دارد و شریک نویسندگیاش Dane Charbeneau که آن را نوشته است... برای ما اهمیتی نداشت که مردم چگونه عکسشان را برچسبگذاری میکنند. یا آنچه آنها فکر می کردند پشت آن بود. ما فقط از آن الهام گرفتیم و هشت عکس انتخابی را به هم پیوند دادیم. ما داستانی ساختیم که در نهایت برای هر دو شخصی بود برایس و دانمارکی این واقعاً موردی از یک تصویر، یک اثر هنری است که الهام بخش شخص دیگری به روشی بسیار شخصی است. که سپس به نوبه خود، برمی گردد و کار خلاقانه خود را اجرا می کند. چیزی که من واقعاً از آن راضی هستم این است که با چند مورد از این دسته بندی ها، فکر کردم که عکس را در پس زمینه یک صحنه قرار می دهیم و سپس می گوییم که از آن الهام گرفته ایم... ممکن است مجبور شویم تقلب کنیم... خب اونا اصلا تقلب نکردن آنها توانستند داستانی بسازند که تکان دهنده باشد و کاملاً از آن تصاویر الهام گرفته شده است. فکر میکنم همه افراد این مسابقه در اولین نمایش در نیویورک حضور خواهند داشت. من فکر می کنم که در 15 نوامبر است. آنها بسیار خوشحال خواهند شد که ببینند عکس آنها چه تأثیری بر فیلم تمام شده داشته است.
خود عکس چگونه در فیلم کار می کند؟ آیا در داستان نمایش داده می شود؟ آیا صحنه ای وجود خواهد داشت که کاملاً برگرفته از عکس باشد که بازآفرینی تصویر باشد؟
ران هاوارد : هشت تصویر وجود دارد. برایس و فیلمبردار آن تصاویر را در دست نگه داشته است. هنگامی که آن نقاط عطف اتفاق می افتد، زمانی که الهام از آن عکس ها رخ می دهد، آنها به معنای واقعی کلمه کپی نمی شوند. اما افرادی که عکس را ارسال کردهاند به وضوح میبینند... حال و هوا، ترکیب، احساس، یا برخی عناصر بصری از عکسشان... جلو و مرکز خواهد بود، و این واقعاً درست است. رانندگی داستان در برخی موارد، این یک تنظیم کلیدی است. در جاهای دیگر، لحظه ای است که در آن بینشی نسبت به یک شخصیت به دست می آورید. چند چرخش داستانی وجود دارد که از تصاویر خاصی الهام گرفته شده است. لحن آن نیز. یکی از چیزها این است که داستانی بسیار شخصی و انسانی است. در عین حال دارای عناصر بسیار بصری است. برخی از عناصر ماوراء طبیعی وجود دارد. فکر نمیکنم این داستان هرگز به آن سمت و سو حرکت کند، زیرا اینقدر خارج از چارچوب بوده و تحت تأثیر این عکسها قرار نگرفته است.
به نظر شما این فیلم چقدر خواهد بود؟
ران هاوارد : اوه، یک فیلم کوتاه است. فکر کنم پانزده یا بیست دقیقه...
آیا این راهاندازی مجموعهای است که پس از اتمام فیلم همچنان از این روند استفاده کند؟ آیا Canon قصد دارد شورت های بیشتری را با الهام از عکس های دیگران بسازد؟
ران هاوارد : فکر نمی کنم. نه اینکه من ازش خبر دارم من میدانم که Canon واقعاً تحت تأثیر تعداد افرادی که عکسها را ارسال میکردند غرق شد. 96 هزار تو بود، نمیدونم...مسئله ی هشت هفته ای یا یه چیز دیگه. فکر نمی کنم آنها انتظار چنین علاقه ای را داشته باشند. و علاقه از نظر ترافیک به وب سایت آنها ادامه یافته است. این فیلم برای اولین بار پخش خواهد شد. همچنین کمی در سینماها نیز پخش خواهد شد. همچنین در وب سایت قرار خواهد گرفت. من فکر می کنم آنها به آن نگاه می کنند و از آنجا تصمیم می گیرند. کانن شرکت بسیار جالبی است. به دلایل بازاریابی، آنها در مورد این نوع برنامه ها بسیار نوآور بوده اند. آنها در گذشته مسابقاتی از این قبیل برگزار کرده اند. این یکی فقط کمی بیشتر درگیر است. این واقعاً کنجکاوی خلاقانه من را برانگیخت. تعجب کردم که چه نتیجه ای خواهد داشت. این یک عمل خلاقانه سیم بالا است. مطمئن نبودم که با این روش چیزی منسجم و ارگانیک ساخته شود. اما حدس داشتم که این کار جالب و مثمر ثمر خواهد بود. فیلم تمام نشده است این آخرین روز تیراندازی است. اما، فیلمنامه قوی است. روزنامه ها از راه می رسند. برایس واقعاً کار بزرگی انجام می دهد بازی واقعا خوبه فکر می کنم فیلم کوتاه بسیار خاطره انگیزی خواهد بود.
با فیلمهایی مانند ذهن زیبا و آپولو 13، که در آن شما با یک داستان واقعی کار میکنید، باید از همین تمرین برای دیدن عکسها استفاده کرده باشید و سپس مجبور شده باشید از آن تصاویر داستانی استخراج کنید...
ران هاوارد : اغلب، زمانی که شما با چیزی کار می کنید که در واقع مبتنی بر آن است، سوابق عکس مربوط به دورانی که در آن قرار دارد، افراد درگیر... آنها انواع تفاوت های ظریف و جزئیات را پیشنهاد می کنند. من قطعا تجربه ای با عکس های ثابت داشتم که الهام بخش رویکرد من به یک فیلم بودند. اما نه خط اصلی داستان. این یک تمرین خلاقانه است. من واقعاً امیدوارم که مدارس فیلم این تمرین را انجام دهند و از آن استفاده کنند. دیدن این که چگونه تخیل را تحریک می کند واقعاً هیجان انگیز است.
من فکر می کنم این یک ایده عالی و عالی است. من می دانم که برایس فیلم Reckless، فیلم گاس ون سنت را که ماه گذشته اکران شد، تهیه کرد. آیا این پیشرفت طبیعی برای او به عنوان هاوارد است؟ بازیگری بعد تهیه کنندگی و حالا با کارگردانی راه شما را دنبال می کند...
ران هاوارد : او یک فیلم کوتاه کارگردانی کرد. در سال دوم مجموعه مجله گلامور; آن فیلمهای کوتاهی که میکردند. جایی که بازیگران زن به کارگردانی فیلم میرسند. جنیفر انیستون یکی را انجام داده است. کیت هادسون . کرستن دانست . چند نفر دیگر هم بوده اند. برایس چهار پنج سال پیش این کار را کرد. او آن را دوست داشت. او در اوقات فراغت خود کارهای زیادی انجام داده است تا به این فکر کند که یک فیلم را کارگردانی کند. او به دنبال ساخت یک فیلم کوتاه دیگر بود. وقتی این اتفاق افتاد، می دانستم که نمی توانم آن را کارگردانی کنم، زیرا دارم این فیلم را آماده می کنم. هجوم بردن ، کاری که من در انگلیس انجام می دهم. و در آلمان. من نمی خواستم به مردم دروغ بگویم و وانمود کنم که من این را کارگردانی کرده ام. یا هر چیزی شبیه آن گفتم: مطمئن نیستم بتوانم آن را کارگردانی کنم. آنها گفتند، 'خب، شما می توانید کسی را راهنمایی کنید. شما می توانید آن را نظارت کنید، و مسابقه را نمایندگی کنید. شما می توانید در تبلیغات آن شرکت کنید. آن خوب خواهد بود.' در موردش فکر کردم. و من فکر کردم، 'من دوست دارم کسی را راهنمایی کنم.' فکر کردم برایس ، اما مطمئن نبودم که او در دسترس باشد. معلوم شد که او می تواند این کار را انجام دهد، زیرا او باردار شد و به هر حال نمی توانست عمل کند. سپس آن را بسیار مناسب بود. چون او به دنبال ساخت یک فیلم کوتاه دیگر بود. او بسیار بصری است. می دانستم که زیبایی شناسی او، که در واقع کاملاً با زیبایی من متفاوت است، ترکیب بسیار جالبی با این ایده خواهد بود.
برایس برای من خیلی جالب است. من با او سر صحنه فیلمبرداری ترمیناتور 4 بودم و زمانی که آنجا بودم، او در تمام مدتی که فیلمبرداری میکردند به کارگردان نزدیک بود، حتی با وجود اینکه در بسیاری از آن صحنهها بازی نمیکرد. او درگیر اتفاقات پروژه بود و بیشتر از حتی کارگردان به مکانیزم فیلمبرداری آن علاقه داشت. آیا او همیشه اینطور بوده است؟ آیا این چیزی است که از دوران کودکی او سرچشمه می گیرد، حضور در مجموعه های مختلف با شما؟
ران هاوارد : من هم اینچنین فکر میکنم. او به دیدن مجموعه ها می آمد. او بعداً به عنوان PA کار کرد. او همیشه از ماندن در اطراف مانیتورها لذت می برد. و او همیشه در مورد آن کنجکاو بود. او در تجربه خود به عنوان یک بازیگر، رابطه آسانی با کارگردانان برقرار کرده است. و همیشه او را شامل میشوند و او را به فرآیند خود دعوت میکنند. خواه آن باشد ام نایت شیامالان ، یا لارس از تریر ، یا مک جی . کلینت ایستوود . سام ریمی . او این ده سال قابل توجه را در معرض دید این فیلمسازان درجه یک جهانی قرار داده است. برای من لذت بخش است که او را اکنون در صحنه فیلمبرداری ببینم و انتخاب های خلاقانه ای را انجام دهد. چون صدای خودش را دارد. او زیبایی شناسی خود را دارد. مال من نیست مال هیچکس دیگه نیست مال اوست. من فکر می کنم که او ممکن است در یک دهه آینده صدای بسیار جالبی در سینما شود.
من معتقدم که این نیز درست است. من ماه گذشته با گاس ون سنت در مورد Reckless صحبت کردم، و این یک داستان بسیار جالب از نحوه مشارکت برایس در ساخت آن فیلم است. به نظر می رسد که او همه انتخاب های درستی را برای تبدیل شدن به یک کارگردان فیلم بزرگ انجام می دهد. آیا او بر خلاف بازیگری، صرفاً به این کار علاقه نشان داده است؟ آیا او در همان مسیر شماست؟
ران هاوارد : نه. این یک نسل متفاوت است. شما صحبت کنید جوزف گوردون-لویت ، شما صحبت می کنید رایان گوسلینگ ، ناتالی پورتمن ، برایس ... هر کسی از آن نسل خاص... آنها واقعاً به حرفه خود به عنوان هنرمند نگاه می کنند و خط فاصله دارند. آنقدر خود را دسته بندی نمی کنند. فکر می کنم همین است برایس در حال نگاه کردن است. او احتمالاً مستقیماً از آن الهام می گیرد جودی فاستر .
شما راش را مطرح کردید. آیا این بازگشت به ریشه های Eat My Dust شما با راجر کورمن است؟
ران هاوارد : خوب، نه... این بر اساس یک داستان واقعی است. ما قبلاً شوخی هایی کرده ایم. چون یکی از بچه هایی که با او کار می کنم هم در Grand Theft Auto بود که یکی از اولین کارهایی بود که من کارگردانی کردم. هر چند وقت یک بار در آن می افتیم راجر کورمن جلوی همه صحبت کن این یک خدمه کاملا بین المللی است، غیر از تاد و من. آنها نمی دانند درباره چه جهنمی صحبت می کنیم. ما در حال پرتاب عباراتی مانند T-Bone و Speed Ramp هستیم. اما این مسابقه فرمول 1 به معتبرترین شکلی است که می توانیم آن را ارائه کنیم. من فکر می کنم که ما می توانیم از فناوری استفاده کنیم، از جمله برخی از کارهای Canon. کوچکتر، سبکتر، سریعتر، آسانتر کردن دوربین... من فکر میکنم دوربینها را به مکانهای بسیار جالب و پویا وارد میکنیم تا واقعاً به مخاطبان بفهمیم که در یک مسابقه چه میگذرد. سطح دانه ای واقعا مفصل خواهد بود. من واقعا در مورد آن هیجان زده هستم. ما از تصاویر تولید شده توسط کامپیوتر استفاده خواهیم کرد تا مجبور نباشیم اینقدر تقلب کنیم. بسیاری از این پیست ها و سکوها دیگر به معنای واقعی کلمه وجود ندارند. یا فقط تا حدی وجود دارند. ما قادر خواهیم بود تا آنچه را که در آنجا بودیم به طور کامل گسترش دهیم. ما همچنین می توانیم از فیلم های آرشیوی استفاده کنیم. آن را تعمیر کنید، کمی آن را طوری دستکاری کنید که بدون درز باشد. ما فیلمهایی را از آن زمان با فیلمهایی که در دوربین میسازیم، با فیلمهایی که به صورت دیجیتالی بهبود دادهایم، ترکیب میکنیم تا واقعاً این جهان را بازسازی کنیم. مثل همیشه، من عاشق سینما هستم... من تمام ترفندهای فیلمسازی را که می توانید تصور کنید را دوست دارم... اما هیچ چیز برای من هیجان انگیزتر از یک صحنه واقعاً خوب نیست. پیتر مورگان این فیلمنامه را نوشت او همان کسی است که نوشته است ملکه ، و آخرین پادشاه اسکاتلند ، و فراست/نیکسون که من کارگردانی کردم...او نه به خاطر مسابقه دادن، بلکه به خاطر این دو شخصیت به این داستان اشاره کرد. جیمز هانت و نیکی لاودا . هر دوی آنها بسیار جذاب هستند. زمان غنی و جالبی بود. سکسی بود، خطرناک و این افراد قابل توجه بودند. این یک قطعه شخصیت قوی با اکشن واقعاً شدید و جالب است.
به نظر عالی می رسد. من نمی توانم برای آن صبر کنم. حالا، میدانم که میدانی آخر هفته چه چیزی گفته شد. آیا می توانید در مورد اعلامیه میچل هورویتز نظر دهید؟ اینکه توسعه دستگیر شده قبل از فیلم بلند پیشنهادی که سال هاست درباره آن صحبت می شود به تلویزیون برمی گردد؟
ران هاوارد : آره او در این مورد بسیار بسیار واضح بود. اگر تمام نقل قول او را در مورد آن بخوانید... من آنجا نبودم، اما تلفنی بودم، حاضر در پنل. دقیقا شنیدم چیه میچ گفت. او توضیح داد که این هدف اوست. که این همان کاری است که او می خواهد انجام دهد. او این واقعیت را اضافه کرد که ما مواد را کنترل نمی کنیم. مدیران استودیو با بودجه هستند. و برنامه ها. آنها ترکیببندیها و لوحهایی برای پر کردن دارند. کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد. بسیاری از مسائل تجاری وجود دارد که باید قبل از اینکه واقعاً اتفاق بیفتد حل شوند. اما واضح است که طرفداران آن را می خواهند. خالق نمایش آن را می خواهد. بازیگران آن را می خواهند. من معتقدم... اگر نتوانیم همه کارها را خلاقانه و با آن کاری که می خواهیم با آن انجام دهیم، انجام دهیم، شوکه می شوم.
آیا فکر میکنید این فیلم به عنوان یک دیدار مجدد روی پرده برای شما و هنری وینکلر و برخی دیگر از بازیگران روزهای مبارک باشد؟ من عاشق فیلم کوتاه Funny or Die که شما بچه ها چند سال پیش تهیه کردید، بودم. خیلی خوبه که همه شما رو با هم روی پرده بزرگ ببینم...
ران هاوارد : من فکر می کنم میچ آن را در ذهن دارد فیلمنامه هنوز تمام نشده است، پس خواهیم دید. خوش خواهد گذشت.
آخرین سوالی که من با شما مشکل دارم این است که... برج تاریک؟ آپدیت هست؟ آیا شما بچه ها هنوز در این زمینه پیش می روید؟
ران هاوارد : ما همچنان در حال انجام آن هستیم. جدول زمانی وجود ندارد. ما آنطور که بودیم پروژه را سریع دنبال نمی کنیم. ما به توسعه آن ادامه می دهیم. ما در حال تجزیه و تحلیل راه هایی هستیم که می توانیم آن را انجام دهیم. ما سعی می کنیم خانه ای برای آن پیدا کنیم.
من تقریباً از طرفداران کل خانواده شما هستم. دیشب Spooky Buddies را با Rance تماشا کردم. وقتی پدرت چیزی از آن طبیعت را به تو نشان می دهد چه فکری می کنی؟
ران هاوارد : من ندیدمش آیا آن را دیشب در دیزنی تماشا کردید؟
نه، در واقع دیشب آن را اجاره کردم. دوست دخترم میخواست ببینه...
ران هاوارد : آخر هفته اکرانی داشت. هنوز فرصتی برای دیدنش پیدا نکردم پدر من یک حیوان واقعی است. در واقع، نامادری ام به من می گفت که مربیان نگران سگ ها هستند. و چگونه آنها واکنش نشان می دهند. آنها دستورالعمل های زیادی به پدرم می دادند. سرش را تکان می داد. فکر میکرد باید مقداری شیرینی یا شربت روی صورتش بمالند، چون میخواستند سگها صورتش را لیس بزنند... آنها به سمت کامیون میدویدند تا شربت را بیاورند و وقتی برگشتند، دوربین ها می چرخیدند همه توله سگ های کوچک صورتش را لیس می زدند. او برای حیوانات بسیار غیر قابل مقاومت است. فکر میکنم کارگردان توانسته از آن بهره کامل ببرد.